خاطرات مشهد...

سلام بر همه دوستان صمیمی و دوست داشتنی

جای همه شما خالی بسیار تا بسیار خوش گذشت

برای همه دعا کردم و برای یعضی ها مخصوص دعا کردم

چهار روز پا بوس آقا بودیم و کلی خوش گذشت روز آخر بودو ما آماده برگشتن که...

که متاسفانه بیماری سختی گرفتم و به لطف آقا توانستم به سختی خودم را با قطار به کرمان برسانم

شنبه رسیدم و تا امروز صبح شدیدا بیمار بودم بیماریی که

چند ساله یقه ما را گرفته و ول نکرده

دکتر گفته چند وقتی باید استراحت کنم ولی منه

چشم سفید مگه گوش میدم

به هرحال الان در خدمت دوستان میباشم عکسهایی گرفتم

که دارن مراحل ادیت را طی مینمایند

انشالله به زودی منتشر میکنم و امیدوار لذت ببرید

از همه دوستان که زنگ زدن احوال پرسیدن یا زنگ نزدن و اصلا

یادشون رفته دوستی هم دارن متشکرم امیدوارم

همیشه سالم و سرحال باشند...