روز جهانی کودک مبارک

هنوز هم مزه ی آن آبنبات ها ی رنگی را به یاد می آوری

 هنوزهم آن قهر های تا روزقیامت سه دقیقه ای را به یادمی آ وری

آن بازی های بچگانه

گریه هایی که فقط به خاطر یک حرف عروسک میکردی

پنچر شدن دوچرخه ات چه؟برای تعمیرش چه قدر عجله داشتی؟

بد رفتاری مادر با عروسکت چقدر برایت سخت بود

شاید با مادر ت قهر میکری

جوجه های رنگی ات را چه قدر دوست داشتی

یادت می آید که کی آن ها را برایت خریده بود؟

شاید همه را فراموش کرده باشی

حالا حتی بد رفتاری با یک انسان هم تو را نگران نمی کند

با حرف خودت اشک دیگری را در می آوری دیگر چه برسد به این که باحرف عروسک گریه کنی

بازی های بچگانه !خنده دار است ! نه !؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟

قهر هم که میکنی فقط می خواهی برای سه دقیقه او را نگران کنی ولی تا روز قیامت باهم قهر میمانید

چرخ روزگار هم که پنچر نمی شود ولی چرخ زندگی تو همیشه پنچر است ولی عین خیالت هم نیست

آخر چرا؟

چرا این آدم ها وقتی بزرگ میشوند من و تمام خاطراتم را فراموش میکنند

من هم هستم در وجود شما کمی هم به من فکر کنید

ببینید اگر شیرینی آن آبنبات ها  قهر های سه دقیقه ای

گریه برای حرف یک عروسک

قهر با مادر برای بد رفتاری با عروسکتان

عجله برای تعمیر دوچرخه

و مهربانی با آن جوجه های رنگی هنوز هم در زندگیتان بود

دیگر تلخی روزگار قهری تا روز قیامت اشکی به خاطر ظلم و شکستن دلی برای حرف شما و پنچر ماندن چرخ زندگی

در این همه مشکالت جورواجور در زندگیتان بود

کمی هم به من فکر کنید

    روز کودکانتان مبارک 

 متن:فاطمه شریفی