ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
قبل از خواندن این متن باید بگویم هر کس در زندیگیش با کسانی آشنا میشود
که به واسطه آنها چیزهای زیادی می آموزد...
این متن با تخیلات یک جوان نوشته شده است...
جوانی به نام...
م - ر - ت
ممکنه کمی ناراحت کننده باشد
پس پیشنهاد میکنم شادی خودتون را خراب نکنید...
.............................................................................................................
چشمهایش خسته بود
به سختی قلم را روی کاغذ سفید میچرخاند
گونه هایش خیس خیس بود
گویا غمهای دلش آب شده است
در اندیشه یک سوال بود
یک سوال که شاید جوابی هم نداشت
قلم را برداشت و نوشت:
نه از غم و نه از عشق
نوشت از تنهایی
چه واژه آشنایی گویا سالها با هم دوست هستند
دو دوست در یک جسم
کسی که با همه غم هایش کسی را تنها نگذاشت حالا خود چه قدر تنهاست
می نویسد از بی وفایی
به خود میگوید چه خوب بود وقتی موجودات دو پا تنهاییشان رو به پایان بود
به فکر کسی بودند که هرگز در تنهاترین لحظه های زندگیاشان تنهایش نگذاشتند
چه بی رحم است زندگی
چه بی معرفت است دنیا
آدمها چه بی عاطفه
قلبها چه سنگ
باز میخند نا که بدانند با تنهایی چه شادم
تنهایی:کلمه ای که فقط شش حرف دارد
ولی سکوتش سر شار از حرفهاست...
میان جمعیت هم تنهایی!
تنهایی به خوردت می رود و میشود قسمتی از تو.چه می شود کرد؟
تحمل...
نه اینجوری هم نیس دنیا. انسان از بدو خلفت مجموع جمیع روحیات بوده. شادی بوده غم هم بوده و همیشه گاهگاهی غم تنهایی پر رنگ می شه. گاهی خودمون بد می شیم گاهی آدمها ... گاهی بهتریم.. گاهی بدتر یم.. اما به غم و تنهایی آگاه تریم ... نه اینکه دوست و شادی نداریم... غم و تنهایی پر رنگ می شه ...
تو هم دو روز دیگه جمعت جمعه و شاد شادی... امروز یادت می ره
همه همینطوریا می شیم
خدا کنه اون جوری که شما میگید باشه
ممنون از اینکه وقت گذاشتید