ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
گوش کن، جاده صدا میزند
از دور قدمهای ترا.
چشم تو زینت تاریکی نیست.
پلکها را بتکان، کفش به پا کن،
و بیا.
و بیا تا جایی، که پر ماه به
انگشت تو هشدار دهد
و زمان روی کلوخی بنشیند با تو
امسال برای اولین بار برای عکاسی از مناطق جنگی رفتم جنوب
این بار دومی بود که پا در چنین جای مقدسی می گذاشتم
راستش زیاد از عکسهایی که گرفتم راضی نیستم
با اینکه آمادگی کامل را برای عکاسی داشتم ولی اونجا همه چیز برعکس شد
دستانم برای عکاسی جون نداشتن نمیدانم
شاید حال و هوای اونجا من را اینگونه کرده بود
به هر حال چیزهایی زیادی آموختم...
چیزهایی زیادی دیدم
و همین برایم کافیست...
...................................................................................................................
راستی یادم رفت
لنز دوربین مبارک هم شکست
فکر کنم تا مدتی عکاسی تعطیل شود...